راهنمای بازارهای مالی
راهنمای بازارهای مالی
1
تاریخچه، ارکان و نحوة دادوستد در بازار اوراق بهادار
بازارهای مختلف براساس نیاز دو گروه عرضهکنندگان و تقاضاکنندگان محصول مورد دادوستد شکل گرفتهاند. بیشک بازار سرمایه نیز خارج از شمول این قاعده نیست. به این صورت که صاحبان واحدهای اقتصادی به منظور پاسخگویی به رشد روزافزون تقاضا برای محصولات خود به گسترش فعالیت در چارچوب همان واحد یا ایجاد واحدهای جدید اقدام میکردند و به همین خاطر نیازمند سرمایة جدید بودند، از سوی دیگر صاحبان پسانداز مایل بودند که سرمایة خود را به صورت قرض یا مشارکت، در اختیار واحدهای اقتصادی قرار دهند و در ازای آن بهره دریافت کنند یا در سود آنها شریک شوند. بنابراین بازار اولیة سرمایه با مشارکت صاحبان پسانداز به عنوان عرضهکنندگان سرمایه و واحدهای اقتصادی به عنوان تقاضاکنندگان سرمایه، شکل گرفت. از آنجا که بازپرداخت سرمایههای قرض داده شده به واحدهای اقتصادی در آینده صورت میگرفت و تاریخی (سررسیدی) برای مشارکت در واحدهای اقتصادی تعیین نمیشد، صاحبان سرمایه نگران این موضوع بودند که در صورت نیاز به سرمایه خود قبل از سررسید چگونه باید به آن دسترسی داشته باشند. در پاسخ به این مشکل بازارهای ثانویة دادوستد اوراق بهادار ابتدا به صورت غیررسمی و در طول زمان، به صورت رسمی و با ساختار مشخص و در چارچوب قوانین و مقررات ایجاد شد. امروزه بازارهای اوراق بهادار با توجه به نقش چشمگیری که در تأمین و تجهیز منابع سرمایهای و هدایت آنها به سوی واحدهای اقتصادی فعال و در واقع تخصیص بهینة منابع دارند، گسترش قابل توجهی یافته است و به دلیل گسترش و پیچیده شدن فعالیتهای آنها، نهادهای متنوعی با وظایف مشخص در این بازارها ایجاد شده است. اهمیت فراوان این بازارها در اقتصاد کشورها باعث تدوین قوانین و مقررات گسترده و اعمال نظارت دقیق توسط نهادهای نظارتی شده است. بازار سرمایه در ایران، در راستای کاهش تصدیگری دولت در اقتصاد و واگذاری فعالیتهای اقتصادی به بخش خصوصی و به عنوان ابزاری مفید و مؤثر در توسعة اقتصادی مورد توجه و مطالعه قرار گرفت و پس از تدوین و تصویب قوانین و مقررات، فعالیت بورس اوراق بهادار در سال 1346 آغاز گردید.
تاریخچة بورس اوراق بهادار در ایران
بورس اوراق بهادار تهران از پانزدهم بهمن ماه 1346، فعالیت خود را با انجام چند معامله بر روی سهام بانک توسعة صنعتی و معدنی آغاز کرد. در پی آن سهام شرکت نفت پارس، اوراق قرضة دولتی، اسناد خزانه، اوراق قرضة سازمان گسترش مالکیت صنعتی و اوراق قرضة عباسآباد در بورس تهران پذیرفته شدند. در آن زمان اعطای معافیتهای مالیاتی برای شرکتها و مؤسسات پذیرفته شده در بورس، عامل مهمی در تشویق شرکتها به عرضة سهام خود در بورس اوراق بهادار تهران بود.
حجم معاملات در بورس تهران تا سال 1357 افزایش چشمگیری یافت. در نیمة دوم سال 57 با بروز اعتصاب و تعطیلی واحدهای تولیدی و بازرگانی و مبارزة مردم در جریان انقلاب اسلامی، بورس تهران به دلیل بیاعتمادی به دولت و وضع مالی شرکتها و فرار سرمایه به حالت نیمه تعطیل درآمد. وقوع جنگ تحمیلی، ملیشدن بانکها، بیمهها و صنایع کشور و در نتیجه خروج بسیاری از بنگاههای اقتصادی پذیرفته شده در بورس و جلوگیری از دادوستد اوراق قرضه به دلیل داشتن بهرة مشخص باعث توقف معاملات بورس در سال 1361 شد. در سال 1362 تا حدودی تقاضا برای سهام وجود داشت، ولی به دلیل پایینبودن قیمتهای پیشنهادی خریداران، عرضهکنندگان چندان زیاد نبودند. در سال 1363، به دنبال تصمیم دولت مبنی بر واگذاری تعدادی از کارخانههای دولتی به کارگران و سایر افراد بخش خصوصی، مبادلات سهام اندکی افزایش یافت و تا سال 1367 افزایش حجم معاملات با نرخ کاهشی ادامه یافت.
پذیرش قطعنامة 598 سازمان ملل متحد از جانب ج.ا.ایران و همچنین تصویب قانون جدید مالیاتهای مستقیم و مهمتر از آن تصویب قانون برنامة 5 ساله اول توسعة اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باعث فعالیت مجدد و رشد حجم معاملات در بورس شد.
اکنون پس از گذشت هفده سال از فعالیت مجدد بورس اوراق بهادار، تعداد 414 شرکت تولیدی، خدماتی و سرمایهگذاری در 36 صنعت متفاوت در بورس اوراق بهادار پذیرفته شدهاند و ارزش بازار بالغ بر 320.778 میلیارد ریال است.
ارکان بازار اوراق بهادار ایران
بازار اوراق بهادار ایران، براساس قانون جدید بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی ایران مصوب آذر 1384، به دو بخش نظارتی و اجرایی تقسیم میشود:
1- بخش نظارتی:
این بخش، شامل شورای عالی بورس و اوراق بهادار و سازمان بورس و اوراق بهادار است. وظیفة اصلی بخش نظارتی علاوه بر تعیین سیاستهای کلان بازار اوراق بهادار و تدوین و تصویب مقررات و ضوابط مورد نیاز این بازار، نظارت کامل بر بازار اوراق بهادار به منظور فراهمکردن بازاری شفاف، منصفانه و کاراست. این امر از طریق نظارت بر فعالیت ناشران اوراق بهاداری که به عموم عرضه شدهاند، نظارت بر انجام معاملات و نظارت بر فعالیت نهادها و تشکلهای فعال در بازار اوراق بهادار از قبیل بورسها، بازارهای خارج از بورس، شرکت سپردهگذاری مرکزی، کانونها، کارگزاران، مشاوران سرمایهگذاری و سایر نهادها و تشکلهای فعال انجام میشود. البته این نظارت توسط سازمان بورس و اوراق بهادار به عنوان بدنة اجرایی نهاد ناظر و مجری سیاستهای شورای عالی بورس و اوراق بهادار اعمال میشود.
2- بخش اجرایی:
این بخش شامل شرکت سهامی بورس اوراق بهادار، شرکت بورس کالا، و شرکت سپردهگذاری مرکزی است. وظیفة اصلی شرکت سهامی بورس اوراق بهادار فراهم کردن امکانات و تسهیلات لازم برای دادوستد اوراق بهادار برای مشارکتکنندگان در بازار اوراق بهادار است.در این راستا شرکت سپردهگذاری مرکزی هم علاوه بر پشتیبانی از تسویه و پایاپای معاملات، بسیاری از امور مشارکتکنندگان در بازار را برای آنها انجام میدهد و در واقع دادوستد اوراق بهادار را با توجه به پیچیدگیهای زیاد آن تسهیل میکند.
کارگزاران بورس اوراق بهادار
در بورس اوراق بهادار کشور ما، همانند سایر بورسهای جهان، به منظور حفظ سلامت معاملات، خریدوفروش اوراق بهادار توسط واسطههای رسمی دارای مجوزی صورت میگیرد که از تخصص لازم، تجربه و هوشمندی در این زمینه برخوردار باشند. این واسطهها، کارگزار نامیده میشوند و مجوز تأسیس و فعالیت خود را از سازمان بورس و اوراق بهادار دریافت میکنند. کارگزاران، به حساب مشتری خود وارد بازار میشوند و به وکالت از سوی وی اقدام به معامله به نفع او میکنند. از این رو با توجه به ماهیت کارکرد کارگزاران، این افراد باید علاوه بر دارابودن تخصص، تجربه و هوشمندی، الزامات اخلاقی مانند صداقت و امانتداری را نیز رعایت کنند. در همین راستا، در تمامی بورسهای جهان، کمیسیون بورس و اوراق بهادار و سازمانهای ناظر بر بازار، نهایت کوشش و مراقبت را به عمل میآورند تا کارگزاران صداقت و درستی را در کار خود حفظ کنند. این سازمانها به منظور امنیت سرمایهگذاری و حفظ منافع سرمایهگذاران، ضوابطی را در قانون و مقررات لحاظ و کارگزاران را ملزم به رعایت آنها کردهاند. در کنار این سازمانها، انجمنهای ملی یا اتحادیههای کارگزاران اوراق بهادار نیز برای نظارت بر فعالیت اعضای خود مقرراتی تنظیم و اعضا را ملزم به رعایت آنها میکنند. در بازار اوراق بهادار ایران نیز سازمان بورس و اوراق بهادار و کانون کارگزاران براساس مقررات خود بر فعالیت کارگزاران نظارت میکنند.
کارگزاران میتوانند علاوه بر واسطهگری خرید و فروش اوراق بهادار پس از احراز شرایط لازم و دریافت مجوز مربوط، خدمات زیر را نیز ارائه نمایند:
· ادارة امور سرمایهگذاریها به نمایندگی از طرف اشخاص
· ارائة کمک و راهنمایی به شرکتها به منظور نحوة عرضة سهام آنها برای فروش در بورس اوراق بهادار
· راهنمایی شرکتها در مورد طرق افزایش سرمایه و نحوة عرضة سهام و دیگر اوراق بهادار برای فروش در بورس اوراق بهادار
· انجام بررسیهای مالی، اقتصادی، سرمایهگذاری، ارائة خدمات و نظر مشورتی به سرمایهگذاران
نحوة دادوستد سهام در بورس اوراق بهادار
هر مشتري تقاضاي خود را برای خرید یا فروش اوراق بهادار از طریق فرم درخواست خرید و فروش به كارگزار اعلام ميكند.
فرم درخواست خريد در دو نسخه تنظيم ميشود كه نسخه اول آن به كارگزار تحويل داده ميشود و نسخه دوم آن نزد خريدار باقي ميماند.
این فرم، از قسمتهای زیر تشکیل شده است:
1- مشخصات کارگزار و تاریخ درخواست: در این قسمت باید نام و کد شرکت کارگزاری و تاریخ تکمیل فرم درخواست خرید درج شود.
2- مشخصات سرمایهگذار: در این قسمت، سرمایهگذار باید مشخصات کامل خویش را درج کند. از آنجا که این مشخصات و اطلاعات، مبنای تعیین کد معاملاتی[1] سرمایهگذار قرار میگیرد، صحیح و کاملبودن آن از اهمیت خاصی برخوردار است.
3- مشخصات سرمایهگذاری: در این قسمت، سرمایهگذار باید مشخص کند که قصد خرید سهام یا حق تقدم چه شرکتی، به چه میزان و با چه قیمتی را دارد. سرمایهگذار میتواند قیمت سهمی که قصد معاملة آن را دارد در فرم درخواست تعیین نکرده و در ستون تعیین حداکثر قیمت، عبارت "قیمت روز" یا "قیمت بازار" را قید کند. در این صورت کارگزار با بررسی قیمتهای پیشنهادی برای فروش سهم مورد نظر در سامانة معاملات، سهم را با مناسبترین قیمت (پایینترین قیمت پیشنهاد شده) برای سرمایهگذار خریداری میکند.
4- نحوة پرداخت: در این قسمت، مبلغ سرمایهگذاری و نحوة پرداخت آن به کارگزار مشخص میشود.
5- ملاحظات ویژه: این قسمت برای مواردی در نظر گرفته شده است که سرمایهگذار قصد ارائة توضیحاتی بیشتر از اطلاعات مندرج در فرم را برای کارگزار دارد.
6- تأیید درخواست: پس از تکمیل قسمتهای قبل، سرمایهگذار و کارگزار محلهای تعیین شده را در این قسمت امضا میکنند.
فرم درخواست فروش در چهار نسخه تهيه ميشود كه نسخه اول نزد كارگزار باقي ميماند و نسخه دوم آن توسط كارگزار به بورس تحويل داده ميشود، نسخه سوم آن در اختيار فروشنده قرار ميگيرد و نسخه چهارم بایگانی خواهد شد.
تفاوت اصلی فرم درخواست فروش با درخواست خرید در قسمتی است که براساس آن، سرمایهگذار به کارگزار برای فروش سهام خود و انجام مراحل و تشریفات ثبت و انتقال سهام، وکالت میدهد.
تفاوت دیگر، در قسمت مشخصات سرمایهگذاری است. در این قسمت، سرمایهگذار "حداقل قیمت" پیشنهادی فروش را براساس تجزیه و تحلیل خود تعیین یا در این ستون عبارت "قیمت روز" یا "قیمت بازار" را قید میکند. در این صورت کارگزار با بررسی قیمتهای پیشنهادی برای خرید سهم مورد نظر در سامانة معاملات، سهم را با مناسبترین قیمت (بالاترین قیمت پیشنهاد شده) برای سرمایهگذار به فروش میرساند.
پس از ارائة فرم درخواست خرید و فروش به کارگزار، درخواستها توسط کارگزار با حفظ نوبت به سامانة معاملات وارد میشود. نحوة قرار گرفتن درخواستها در سامانة معاملات به دو عامل قیمت و زمان ورود سفارش به سامانة معاملات بستگی دارد. یعنی نوبتهای خرید براساس قیمتهای بیشتر در هر لحظه و نوبتهای فروش براساس کمترین قیمت در هر لحظه مرتب میشوند. در قیمتهای یکسان، اولویت با سفارشی است که زودتر وارد سامانة معاملات شده است. هر زمان که بهترین قیمت خرید و بهترین قیمت فروش برابر شد معامله بر روی سهام به طور خودکار انجام میشود و سفارشها از صف عرضه و تقاضا حذف میشوند.
مبلغی که خریدار برای سفارشهای خرید میپردازد عبارت از 4/0 درصد ارزش خرید بابت کارمزد کارگزار و 15/0 درصد ارزش خرید بابت کارمزد گسترش بورس است. برای سفارشهای فروش، علاوه بر کارمزد کارگزار و کارمزد گسترش بورس، 5/0 درصد از محل فروش بابت مالیات پرداخت میشود. حداقل کارمزد کارگزار 15.000 ریال و حداکثر آن 100 میلیون ریال میباشد.
معاملات اوراق بهادار هر روز به استثنای روزهای پنجشنبه و تعطیلات رسمی از ساعت 9 الی 12:30 در محل تالار معاملات، توسط کارگزاران و از طریق سیستم معاملات انجام میشود.
راهنمای بازارهای مالی
2
سهامدارن چه حقوق و تعهداتی دارند؟
یکی از شرایط پذیرش سهام شرکتها در بورس آن است که به صورت سهامی عام باشند. هر فرد با خرید یک یا چند سهم از سهام یک شرکت سهامی عام، دارای حقوقی میشود که امکان نقض آن وجود ندارد. حقوق ناشی از مالکیت سهم متعدد است و در موارد مختلف قانون تجارت به آنها اشاره شده است. به طور کلی، این حقوق به دو دسته حقوق مالی و غیرمالی تقسیم میشود.
الف – حقوق مالی
حق سهیمشدن در سود شرکت و حقتقدم در خرید سهام جدید شرکت از مهمترین حقوق مالی سهامدار است.
1- سهیمشدن در سود شرکت:
یکی از اهداف خریداران سهام شرکت، سهیمشدن در سود شرکت است. میزان سود قابل تقسیم هر سهم که درصدی از سود هر سهم است، در مجمع عمومی عادی سالانة شرکت، به صورت زیر تعیین میشود.
سود قابل تقسیم = سود خالص سال مالی شرکت – زیان سالهای مالی قبل – اندوختة قانونی ( سود خالص هر سال) – سایر اندوختههای اختیاری + سود قابل تقسیم سالهای قبل که تقسیم نشده است.
سود قابل تقسیم
سود قابل تقسیم هر سهم =
تعداد سهام
نحوة پرداخت سود قابل تقسیم را نیز مجمع عمومی تعیین میکند. اگر مجمع عمومی دربارة نحوة پرداخت سود تصمیمی نگرفته باشد، هیئت مدیرة شرکت، نحوة پرداخت را تعیین خواهد کرد. ولی در هر حال، سود سهام باید ظرف هشت ماه پس از تصمیم مجمع عمومی راجع به تقسیم سود به دارندگان سهام – در زمان برگزاری مجمع عمومی – پرداخت شود.
2- حقتقدم در خرید سهام جدید شرکت:
از آنجا که سهامداران شرکت خواهان حفظ حقوق و موقعیت خود در شرکت هستند، انتظار دارند در هنگام افزایش سرمایه و انتشار سهام جدید از سوی شرکت، نسبت به سایر خریداران اولویت داشته باشند. به همین دلیل، اگر شرکت بخواهد از طریق انتشار سهام جدید افزایش سرمایه دهد، سهام جدید را ابتدا به سهامداران قبلی خود عرضه میکند. آنها نیز در استفاده یا صرفنظر کردن از این حق، مختار هستند. اما از آنجا که معمولاً قیمت پیشنهادی فروش سهام شرکت، کمتر از قیمت بازار سهام است. سهامداران از این حق تقدم استفاده میکنند. در صورتی که سهامدار تمایلی به دریافت سهم جدید نداشته باشد میتواند با مراجعه به کارگزار، گواهینامة حق تقدم خرید سهم خود را برپایة قیمت روز بازار، به فروش برساند. چنانچه سهامداران در مهلت اعلام شده، اقدام به پذیرهنویسی نکنند یا از فروش گواهی حق تقدم صرفنظر کنند، شرکت پس از اتمام دورة پذیرهنویسی، گواهیهای مزبور را در بورس اوراق بهادار در معرض فروش قرار میدهد و مبلغ حاصل از فروش را پس از کسر ارزش اسمی و هزینههای مربوط، به حساب سهامدار واریز میکند.
ب – حقوق غیرمالی
حقوق غیرمالی ناشی از مالکیت سهام عبارتند از: حق رأی، حق انتقال سهام و حق اطلاع.
حـق رأی
بدیهیترین حقی که سهامدار در شرکت دارد، حق رأی است.حق رأی در واقع حق اظهار و اعمالنظر سهامدار است که از طریق مجامع عمومی شرکت قابل اعمال است. سهامدار با استفاده از حق رأی خود در مجامع عمومی، در امور شرکت، همچون انتخاب اعضاء هیئت مدیره و بازرسان شرکت، تغییرات سرمایه، تقسیم سود، تغییرات اساسنامه، انحلال شرکت و سایر موارد، مشارکت میکند. حق رأی سهامداران نسبی است و هر کس تعداد سهام بیشتری داشته باشد، حق رأی بیشتری نیز خواهد داشت. حق رأی سهامدار میتواند از طریق اعطای وکالت نیز اعمال شود.
حق رأی به دو صورت ساده و تجمعی اعمال میشود. در رأیگیری ساده هر سهم یک رأی دارد.
در قانون تجارت، برای انتخاب اعضای هیئت مدیرة شرکت، استفاده از روش رأیگیری تجمعی پیشبینی شده است. در این روش، تعداد آرای هر رأیدهنده در تعداد نامزدهایی که باید انتخاب شوند ضرب میشود و حق رأی برای هر رأیدهنده برابر با حاصلضرب مذکور خواهد بود. رأیدهنده میتواند آراء خود را به یک نفر بدهد یا آن را بین چند نفری که مایل باشد تقسیم کند.
برای مثال، شرکتی را در نظر بگیرید که قصد دارد سه عضو هیئت مدیره را از بین شش نامزد موجود انتخاب کند. اگر سهامدار عمدة الف 600 سهم و سهامداران جزء ب و ج به ترتیب 300 و 100 سهم داشته باشند، با توجه به آنکه قرار است سه نفر به عنوان عضو هیئت مدیره انتخاب شوند، تعداد آراء سهامداران الف، ب و ج به ترتیب 1800، 900 و 300 رأی خواهد بود.
نتیجة رأیگیری سهامداران این شرکت میتواند مطابق جدول زیر باشد:
نتیجة رأیگیری |
نامزدها |
تعداد آراء |
تعداد سهام |
نام سهامدار |
900 |
A |
1800 |
600 |
الف |
200 |
B | |||
700 |
C | |||
0 |
D |
900 300 |
300 100 |
ب ج |
0 |
E | |||
1200 |
F |
ملاحظه میشود که در این شیوة رأیگیری سهامدار عمدة الف آراء خود را بین سه نامزد موجود تقسیم کرده است، در حالی که سهامداران جزء ب و ج از طریق تجمع آراء خود توانستهاند یک نفر را به هیئت مدیره بفرستند و نمایندهای در هیئت مدیره داشته باشند.
بنابر آنچه بیان شد، سهامداران میتوانند نظرات خود را دربارة شرکت در مجامع عمومی اظهار و از طریق حق رأی اعمال کنند. برگزاری مجامع عمومی در چارچوب شرایط خاص و براساس قانون تجارت صورت میگیرد. در قانون تجارت نیز پیشبینی شده است که علاوه بر مدیران و بازرس یا بازرسان شرکت، سهامدارانی که دست کم مالک یک پنجم سهام شرکت باشند حق دارند که دعوت صاحبان سهام را از هیئت مدیره خواستار شوند. در صورت انجامشدن تشریفات مقرر برای تشکیل مجمع توسط هیئت مدیره، حداکثر ظرف بیست روز، درخواستکنندگان میتوانند دعوت مجمع را از بازرس یا بازرسان شرکت خواستار شوند. بازرس یا بازرسان نیز موظفاند با رعایت تشریفات مقرر، مجمع مورد نظر را حداکثر تا ده روز دعوت نمایند در غیر این صورت، صاحبان سهام حق خواهند داشت به طور مستقیم و با رعایت کلیة تشریفات، به دعوت مجمع اقدام کنند.
حـق انتقال سهام
هر سهامدار حق دارد سهام خود را به دیگری منتقل کند. انتقال سهام با نام، از طریق امضای دفتر ثبت سهام شرکت از سوی سهامدار یا نمایندة قانونی وی انجام میشود. انتقال سهام از یک سهامدار به فرد دیگر در شرکتهای سهامی عام، نیازی به موافقت هیئت مدیره یا مجمع عمومی ندارد. مراحل و تشریفات ثبت و انتقال سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس، توسط کارگزار فروشنده و به وکالت از سوی سهامدار صورت میگیرد.
حـق اطلاع
سهامداران به منظور بررسی و اظهارنظر در مورد فعالیتهای شرکت و اعمال نظر و رأی خود در مجمع عمومی شرکت، نیازمند اطلاعات کافی دربارة وضعیت فعالیت شرکت هستند. بنابراین، سهامدار حق دارد در چارچوب قوانین به این اطلاعات دسترسی داشته باشد. هر سهامدار میتواند از پانزده روز قبل از برگزاری مجمع عمومی در مرکز شرکت، به صورتحسابها مراجعه کند و از ترازنامه و حساب سود و زیان و گزارش عملکرد مدیران و گزارش بازرسان رونوشت بگیرد. همچنین با توجه به آن که اساسنامه نوعی قرارداد بین مؤسسان و سهامداران است، هر یک از سهامداران حق دارند نسخهای از اساسنامه را دریافت کنند.
تعهدات سهامدار
تعهد سهامدار در شرکت سهامی، پرداخت مبلغ سهم است و اگر به این تعهد خود عمل کند، به عنوان صاحب سهم تعهد دیگری ندارد. سهامدار هیچگونه تعهد شخصی در قبال طلبکاران شرکت ندارد و اگر شرکت بنا به دلایلی قادر به پرداخت دیون خود نباشد، نمیتواند به سهامداران رجوع کند. همچنین تعهدات سهامداران همان است که قبول کردهاند و نمیتوان با تغییر اساسنامه تعهد جدیدی بر عهدة آنان گذاشت یا تعهدات فعلی آنان را افزایش داد. در این زمینه قانون نیز به صراحت عنوان کرده است که هیچ مجمع عمومی نمیتواند تابعیت شرکت را تغییر دهد و با هیچ اکثریتی نمیتواند بر تعهدات صاحبان سهم بیفزاید.
راهنمای بازارهای مالی
3
شاخصهای بورس تهران
1- تعریف و ماهیت
زمانی که یک سرمایهگذار، محقق، دستاندرکار یا هر علاقمند به بازار اوراق بهادار تمایل به بررسی روند قیمت یا بازدهی سهام یک شرکت مشخص را داشته باشد به راحتی و با دستیابی به قیمت سهام و سود شرکت مورد نظر، قادر به انجام بررسی مزبور خواهد بود. اما انجام این بررسی برای تمامی یا گروهی از شرکتها تنها با بررسی قیمت تکتک آنها امکانپذیر نیست و نیاز به استفاده از نماگری دارد که وضعیت عمومی قیمت یا بازدهی در میان شرکتهای مورد بررسی را نشان میدهد. شاخصها نماگرهایی هستند که وظیفة عیانساختن شرایط عمومی قیمت یا بازدهی در میان تمام یا گروهی از شرکتهای پذیرفته شده در بورس را بر عهده گرفتهاند. از این رو میتوان شاخص را نماگری نامید که نشاندهندة سطح عمومی پارامتری مشخص (به طور معمول قیمت یا بازدهی) در میان گروهی از متغیرهای مورد بررسی (تمام یا گروهی از شرکتها) است. بنابراین شاخص کل قیمت نماگری است که سطح عمومی قیمت کل شرکتهای پذیرفته شده در بورس را نشان میدهد. به همین ترتیب شاخص بازدهی (قیمت و بازدة نقدی) نیز نشاندهندة سطح عمومی بازدهی کل شرکتهای پذیرفته در بازار اوراق بهادار است.
2- طبقهبندی
تقسیم و طبقهبندی شاخصها با توجه به تعریف آنها قابل درک است. مطابق تعریف، شاخص نماگری است که سطح عمومی پارامتری مشخص (معمولاً قیمت یا بازدهی) در میان گروهی از متغیرها (تمام یا گروهی از شرکتها) را نشان میدهد. از این رو شاخص با توجه به پارامتر مورد بررسی به شاخص قیمت و شاخص بازدهی تقسیم میشود. در بورس تهران شاخص قیمت با نام [2]TEPIX و شاخص بازدهی یا همان شاخص قیمت و بازده نقدی نیز با نام [3]TEDPIX شناخته میشوند که هر یک به ترتیب نشانگر سطح عمومی قیمت و بازدهی کل بازار سهام تهران هستند.
از سوی دیگر، شاخصها با توجه به متغیرهای مورد بررسی نیز تفکیکپذیرند. شاخص کل تمامی شرکتهای بورس را دربرمیگیرد، شاخص صنعت شرکتهای تولیدی و شاخص مالی شرکتهای گروه خدمات مالی و سرمایهگذاری را شامل میشود. به همین ترتیب، صنایع مختلف نیز هر یک شاخصهای خود را دارند؛ شاخص استخراج کانههای فلزی، شاخص ساخت منسوجات و شاخص سیمان، آهک و گچ مثالهایی از این دست هستند که هر یک سطح عمومی قیمت شرکتهای فعال در آن صنعت را نشان میدهند.
3- کاربرد و تفسیر
تعریف شاخص نشان میدهد که کاربرد آن نشاندادن سطح عمومی قیمت یا بازدهی کل در میان تمام یا گروهی از شرکتهای پذیرفته شده در بورس است. به بیان دیگر، شاخص شرایط عمومی شرکتهای مورد بررسی را نشان میدهد و معیاری برای سنجش وضعیت کلی بازار اوراق بهادار یا وضعیت بخش یا صنعت خاصی در این بازار است. برای مثال، شاخص کل قیمت نشان میدهد که سطح عمومی قیمت شرکتهای بورس در چه وضعیتی قرار دارد. توجه به این نکته ضروری است که شاخصها سطح قیمت را در مقایسه با تاریخ مشخصی که تاریخ مبداء نام دارد نشان میدهند. به عبارت دیگر سطح شاخصها نسبت به تاریخ مبداء یا همان زمان آغاز محاسبة شاخص سنجیده میشود. به طور معمول، میزان شاخصها در تاریخ مبداء 100 در نظر گرفته میشود. بنابراین، اگر عدد شاخص یک سال پس از آغاز محاسبه یا همان تاریخ مبداء برابر 200 شود، این امر نشان میدهد که سطح عمومی قیمت سهام نسبت به تاریخ مبداء 2 برابر شده است. بنابراین و به طور کلی در تفسیر شاخص تغییرات اهمیت بیشتری از میزان مطلق آن دارند. اگر میزان مطلق شاخص کل قیمت 12000 اعلام شود، این عدد به تنهایی قابل تفسیر نخواهد بود اما اگر مشخص شود که مقدار شاخص در ماه گذشته 10000 و در تاریخ مبداء 100 بوده، محقق درمییابد که سطح عمومی قیمت سهام شرکتها از ماه گذشته 20 درصد و از تاریخ مبداء 11900 درصد افزایش یافته است. این نکته نیز حائز اهمیت است که شاخص سطح عمومی قیمتها یا بازدهی را نشان میدهد و کاهش یا افزایش آن لزوماً بیانگر صعود یا نزول تمامی شرکتها نیست و چه بسا بخشی از شرکتها با افزایش قیمت همراه باشند اما نزول قیمت تعداد بیشتری از شرکتها یا شرکتهایی با حجم بیشتر، سطح عمومی قیمتها و در نتیجه میزان شاخص را کاهش دهد.
4- شیوة محاسبه
روش محاسبة شاخص فارغ از ظرایف و دقایقش، ماهیتی ساده و روشن دارد و از تقسیم ارزش جاری بازار سهام در هر لحظه بر ارزش جاری بازار سهام در تاریخ مبداء ضرب در صد بدست میآید.
ارزش جاری بازار سهام در زمان محاسبه
100 × = مقدار شاخص کل
ارزش جاری بازار سهام در تاریخ مبداء
ارزش جاری هر شرکت از ضرب تعداد سهام هر شرکت در قیمت سهام آن بدست میآید و ارزش جاری بازار نیز از جمع ارزش جاری شرکتهای پذیرفته شده حاصل میشود. بدیهی است در مورد شاخص قیمت صنایع، ارزش جاری هر صنعت در نظر گرفته خواهد شد. بنابراین با افزایش و کاهش ارزش جاری بازار سهام میزان شاخص نیز صعود یا نزول میکند. البته برای عدم تأثیر شاخص از تغییرات تعداد سهام منتشرة شرکتها در فرآیند افزایش سرمایه تعدیلاتی صورت میگیرد که چگونگی آن در متون تخصصی برای علاقمندان توضیح داده شده است.
راهنمای بازارهای مالی
4
چگونگی انتخاب سهام
صاحبان پساندازها میتوانند با بهکارگیری منابع پساندازی خود در فعالیتهای مختلف یا به عبارتی با سرمایهگذاری منابع مزبور، بازده کسب نمایند. یکی از راهکارهای سرمایهگذاری و کسب بازده که امروزه به میزان چشمگیری مورد توجه دارندگان سرمایه قرار گرفته است، سرمایهگذاری بر روی اوراق بهادار است. توجه روزافزون به این نوع سرمایهگذاری به دلایل مختلف از جمله بازدهی قابل توجه آن در مقایسه با سایر فرصتهای سرمایهگذاری است. بازدهی اوراق بهادار به معنی سود خالص به اضافه عواید سرمایهای (قیمت فروش اوراق بهادار منهای قیمت خرید و هزینة معاملات) تقسیم بر قیمت اوراق است.
البته بازدهی اوراق بهادار به ویژه سهام شرکتها، متأثر از عوامل متعددی است و با تغییر این عوامل تأثیرگذار، قیمت سهام دچار نوسان میشود. بنابراین پیشبینی دقیق میزان بازدهی سرمایهگذاری بر روی سهام شرکتها بسیار دشوار است؛ و همیشه این احتمال وجود دارد که میزان بازدهی این نوع سرمایهگذاری از میزان بازدهی مورد انتظار سرمایهگذار متفاوت باشد. در واقع احتمال عدم وقوع بازدهی مورد انتظار همان ریسک سرمایهگذاری است و سرمایهگذاران در بازارهای دادوستد اوراق بهادار با آن مواجهاند.
بنابراین سرمایهگذار به هنگام سرمایهگذاری بر روی اوراق بهادار شرکتها، باید دو عامل مهم ریسک و بازدهی این نوع سرمایهگذاری را محاسبه و با سایر فرصتهای سرمایهگذاری مقایسه کند.
ریسک و بازدهی دارای رابطهای مستقیم هستند و هر چه ریسک یک ورقه بهادار بیشتر باشد، باید بازدهی بیشتری داشته باشد تا سرمایهگذار برای سرمایهگذاری بر روی آن متقاعد شود.
از آنجا که میزان ریسک و بازدهی سرمایهگذاری بر روی اوراق بهادار متأثر از عوامل متعددی است، سرمایهگذار به منظور محاسبه و پیشبینی ریسک و بازدهی ناگزیر از گردآوری اطلاعات دربارة عوامل تأثیرگذار و تجزیه و تحلیل آنها است. در اینجا به چند عامل مهم و تأثیرگذار بر تصمیم سرمایهگذاران در خرید اوراق بهادار اشاره میشود:
1- درآمد
درآمدها نمایانگر شاخصی هستند که انتظارات سود شرکت و پتانسیل آن برای رشد و افزایش سرمایه را نشان میدهند؛ اما توجه به این نکته ضروری است که لزوماً درآمد کم نشانگر شرایط بد و نامساعد برای شرکت نیست. بسیاری از شرکتهای تازه تأسیس و نوپا، درآمدهای اندک گزارش میکنند. این در حالی است که با توجه به امکان رشد و توسعة شرکت امکان رشد درآمد، امری امکانپذیر است.
2 - سود سهام[4]
سود سهام معرف آن بخش از منافع و درآمدهای واحد تجاری است که پس از کسر هزینهها اعم از عملیاتی و غیرعملیاتی و بنابر پیشنهاد هیئت مدیره و تصویب مجمع عمومی بین صاحبان سهام تقسیم میشود و بنابر تعریف به سود خالص (پس از کسرمالیات) هر سهم گفته میشود و از حاصل تقسیم سود خالص بر تعداد سهام منتشر شده شرکت که در دست سرمایهگذاران است، به صورت زیر به دست میآید.
سود خالص (پس از کسر مالیات)
تعداد سهام منتشر شده شرکت
مطالق با مادة 90 قانون اصلاح قسمتی از قانون تجارت، تقسیم سود بین صاحبان سهام، فقط پس از تصویب مجمع عمومی جایز خواهد بود. بنابراین تا زمانی که چگونگی توزیع سود سهام توسط هیئت مدیره پیشنهاد و توسط مجمع عمومی صاحب سهام تصویب نشود، سود به صاحبان سهام پرداخت نمیشود. لازم به ذکر است در صورت وجود منافع، تقسیم ده درصد از سود ویژه سالانه بین صاحبان سهام الزامی است. بنابراین واحد سرمایهگذار نمیتواند سود سهام را مانند سود تضمین شده اوراق قرضه شناسایی و در حسابها ثبت کند.
بنابراین با محاسبة رقم سود، سودی که در یک دورة معین به هر سهم تعلق میگیرد، قابل شناسایی است و به عنوان EPS مشخص میشود.
3 - تداوم سود
در قسمت قبل توضیح داده شد که سودآوری شرکت عامل مهمی در ارزیابی و انتخاب سهام شرکت است ولی نکتة بااهمیتتر، در ارزیابی سهام شرکت، تداوم سودآوری شرکت برای سالهای متمادی است. اگر چه ممکن است که شرکت در هنگام بررسی در یک مقطع خاص سود مناسبی را گزارش کرده باشد ولی در ارزیابی سهام، توجه به این نکته مهم است که سود گزارش شده ناشی از فعالیتهایی است که شرکت همواره انجام میدهد یا ناشی از فعالیت خاص و در یک مقطع زمانی خاص است. در صورتی که این سود ناشی از فعالیتی خاص باشد، اگر چه در مقطع فعلی سود مناسبی است ولی امکان پیشبینی در مورد سودآوری شرکت را در آینده از بین میبرد و بنابراین شرکتی که امکان پیشبینی سود را برای سرمایهگذاران از بین ببرد، از نظر ارزیابی جایگاهی نخواهد داشت، برعکس، در شرایطی که با مطالعة عملکرد شرکت برای چندین دوره و سالهای مالی مختلف همواره شرکت به دلیل نوع فعالیتهایی که داشته سود مشخصی (کم یا زیاد) را تحقق ببخشد، سرمایهگذار امکان تحققبخشیدن این سود در آینده را نیز غیرممکن نمیداند و بنابراین معیار مناسبی برای انتخاب سهام یک شرکت میباشد.
4 - نسبت قیمت به سود هر سهم
نسبت قیمت به سود هر سهم یکی از ابزارهای رایج و متداول تحلیل وضعیت شرکتها، صنعت و بازار است. این نسبت که به ضریب سودآوری نیز معروف است، حاصل تقسیم قیمت سهم بردرآمد هر سهم آن شرکت است و در واقع رابطة بین قیمت سهم شرکت با سود آن را نشان میدهد.
درآمد هر سهم، معیاری است که میتوان با آن یک شرکت را در طی چند سال متوالی و با لحاظ نمودن افزایش سرمایههای آن بررسی نمود. ولی این متغیر، معیار مناسبی برای مقایسه بین چند شرکت نیست. با استفاده از نسبت قیمت به درآمد این اشکال رفع میشود. با این معیار میتوان شرکتهای یک صنعت را مورد مقایسه قرار داد یا هر شرکت را با متوسط صنعت خودش تطبیق داد. بنابراین توجه به این نکته ضروری است که مقایسة نسبت قیمت به سود سهم بین شرکتهای یک صنعت معنا دارد.
همچنین نسبت قیمت به سود سهم بیانگر تعداد دفعاتی است که طول میکشد تا قیمت یک سهم از طریق سود آن بازیافت شود. اما از آنجا که شرکتها در هر سال سود یکسانی ندارند، درآمد هر سهم آنها توأم با نوسان است. لذا اولاً تخصیص یک نسبت قیمت به درآمد ثابت برای شرکت امکانپذیر نیست ثانیاً تحلیل این نسبت براساس دورة بازگشت سرمایه باید بسیار محتاطانه باشد. بنابراین، در صورتی که به عنوان مثال، چنین نسبتی برای یک شرکت برابر با 10 باشد لزوماً به این معنی نیست که 10 سال طول میکشد تا سرمایه برگشت پذیرد. اگر شرکت در سالهای بعد سود بیشتری کسب کند، دورة بازگشت سرمایه کاهش مییابد. بهطور معمول نسبت قیمت به سود هر سهم بین 10 تا 25 در تغییر است که علت نوسانات آن به شرایط اقتصادی آن زمان بستگی دارد.
با توجه به روابط ریاضی، اگر سود سالانه سهام شرکتی پایین باشد، نسبت قیمت به سود بسیار بالا خواهد بود و شرکتی با چنین نسبت بسیار بالا، برای جلوگیری از فروپاشی قیمت سهام خود یا باید سود فزاینده و قابلتوجهی ایجاد کند یا ارزش سهام خود را بهطور کاذب و پیوسته بالا ببرد.
در حالت اخیر، توقف افزایش ارزش سهام در ضمن پایین بودن سود به فروپاشی قیمت میانجامد. برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید:
مثال 1 - فرض کنید که دو شرکت x و y با شرایط زیر وجود دارند:
Px = 50 Py = 50
EPSx = 20 EPSy = 20
= 5/2 = 5
در چنین شرایطی با استفاده از نسبت و با جایگزین کردن میزان EPS در این نسبت مشاهده میشود که
با مقایسه قیمت بهدست آمده و قیمت موجود ملاحظه میشود که با توجه به میزان سود اعلام شده از سوی شرکت قیمت پیشبینی شده برای سهم شرکت 50 است که این قیمت همان قیمت فعلی است. در صورتی که در شرکت y، با استفاده از نسبت و جایگزین کردن میزان EPS اعلام شده در این نسبت، قیمت به صورت نمایان میشود، این بدان معنی است که با توجه به سود اعلام شده از طرف شرکت ارزش هر سهم شرکت به اندازة 100 میباشد، این در حالی است که قیمت فعلی اعلام شده نیز برابر 50 است، در این صورت میتوان چنین پیشبینی کرد که در صورت ثابت بودن میزان سود هر سهم و نسبت قیمت به سود سهم، قیمت سهام شرکت y تا میزان 100 نیز رشد خواهد کرد.
مثال 2 – در صورتی که نسبت برای شرکت A برابر 10 باشد و EPS اعلام شده از سوی شرکت نیز معادل 5/4 باشد، پیشبینی تغییرات قیمت سهام در قیمتهای 35 و 55 به صورت زیر خواهد بود: مطابق با دادههای فوق قیمتی معادل 45، قیمت معقول خواهد بود. در این شرایط در صورتی که قیمت سهم مزبور معادل 35 باشد، این بدان معنی است که در صورت ثابت بودن دو عامل سود هر سهم و نسبت قیمت به سود اعلام شده، قیمت فوق تا رسیدن به حد 45 افزایش خواهد یافت و در صورتی که قیمت سهم مزبور معادل 55 باشد، با در نظر گرفتن شرایط فوق کاهش قیمت سهم تا میزان 45 بهدست آمده، قابل پیشبینی است.
با توجه به آنچه که مطرح شد چنین نتیجه گرفته میشود که:
1 – برای بررسی ارزش بازار، نسبت قیمت به سود هر سهم شاخص بسیار مناسبتری از قیمت بازار به تنهایی است.
2 – نسبت قیمت به سود هر سهم به تنهایی قابل بررسی نیست و لازم است که شرکتهای یک صنعت خاص با یکدیگر مقایسه یا یک شرکت خاص با میانگین صنعت بررسی شود.
3 – نسبت قیمت به سود سهم شرکتها و صنایع مختلف بهدلیل وجود تفاوتهای عمدة صنایع با یکدیگر تنوع و گستردگی فراوانی دارند بنابراین تخصیص عدد مشخصی برای نسبت در هر شرکت به صورت دائمی، امکانپذیر نیست.
5 - نقدشوندگی
نقدشوندگی یک ورقة سهم به معنی امکان فروش سریع آن است. هر چه سهامی را بتوان سریعتر و با هزینة کمتری به فروش رساند، قابلیت نقدینگی آن بیشتر است. اوراق بهاداری که به طور روزانه و به دفعات مکرر معامله میشوند نسبت به اوراق بهاداری که با تعداد محدود و یا دفعات کم معامله میشوند، قدرت نقدشوندگی بیشتر ودر نهایت ریسک کمتری دارند.
قدرت نقدشوندگی یک ورقة سهم تا حدود زیادی به تعداد سهام در دست عموم بستگی دارد. هر چه تعداد سهامی که در دست مردم قرار دارد، بیشتر باشد، حجم و سرعت گردش معاملات افزایش یافته و بازار، قیمت منصفانه و معقولتری برای آن پیدا میکند، برعکس هر چه تعداد سهام در دست مردم کمتر باشد، رکود بیشتری بر معاملات سهام حاکم شده و در صورت معامله قیمتها شکل یک طرفه صعودی یا نزولی به خود میگیرد.
فهرست پنجاه شرکت فعالتر بورس که هر سه ماه یک بار منتشر میشود، راههای مناسبی برای انتخاب سهمی است که از قدرت نقدشوندگی برخوردارند.
6 - عملکرد مدیریت شرکت
موارد اشاره شدة فوق از جمله موارد تکنیکی و فنی در بررسی سهام و انتخاب آن به منظور سرمایهگذاری است. اما در انتخاب سهام عوامل دیگری نیز وجود دارد که با توجه به هدف از سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران مختلف متفاوت است و در صورت کلی به عملکرد و سیاستهای مدیریتی از آن یاد میشوند و عبارتند از:
6-1 نسبت سود تقسیمی هر سهم:
این نسبت که بیانگر درصد سود تقسیم شده از سود خالص هر سهم است، از حاصل تقسیم بدست میآید و معیاری است برای راهنمایی سرمایهگذارانی که از سرمایهگذاری خود قصد دریافت سود سالانه بالاتری را دارند.
این نسبت، معیاری برای درست عمل نمودن یا عملکرد غلط شرکت نیست، بلکه معیاری است که استراتژی مدیران شرکت را در نحوة تقسیم سود مشخص مینماید. لازم به ذکر است که سودی که برای هر سهم تحقق مییابد، میتواند به صورت کامل در اختیار سهامداران قرار داده شود که در این صورت نسبت اشاره شدة فوق یک و درصد آن 100 میشود یا درصدی از آن سود در اختیار سرمایهگذاران قرار میگیرد و درصد دیگری برای سایر اندوختههای شرکت نظیر اندوختة قانونی، اندوختة طرح و توسعه در نظر گرفته میشود.
در این صورت سرمایهگذار با درنظرگرفتن هدف خود برای سرمایهگذاری و محاسبة نسبت فوق اقدام به انتخاب سهام خود مینماید.
6-2 زمان پرداخت سود سهام
مطابق با مادة 240 قانون تجارت، در صورت تصویب سود توسط مجمع، شرکت موظف است که ظرف مدت 8 ماه از تاریخ مصوب، سود تصویب شده را پرداخت نماید. این نکته نیز از جمله نکاتی است که با توجه به هدف فرد از سرمایهگذاری (دریافت سود و سرمایهگذاری مجدد آن) مورد توجه سرمایهگذار قرار میگیرد. در صورتی که هدف فرد سرمایهگذار، دریافت سود سهام و سرمایهگذاری مجدد آن باشد، دریافت هر چه سریعتر سود تصویب شده برای تحقق هدفش از اهمیت برخوردار است. بنابراین بررسی عملکرد مدیریت شرکت نیز در این محدوده حائز اهمیت است.
نکات مطرح شدة بالا، نکاتی قابل بررسی برای ارزیابی سهام یک شرکت خاص با توجه به عملکرد شرکت و هدف سرمایهگذار از خرید اوراق بهادار است. اما از آنجا که فعالیت هر شرکت در حیطة یک صنعت خاص میباشد، پیش از بررسی جزئیات سهام یک شرکت (نکات مطرح شدة بالا)، لازم است که صنعتی که فعالیت آن شرکت در آن قرار دارد از بُعد عوامل اقتصادی و سیاسی که از جمله عوامل بیرونی مؤثر در قیمت سهام شرکت هستند و شرکت به تنهایی کنترلی بر آن ندارد، نیز مورد بررسی قرار گرفته شود.
به عنوان مثال میتوان میزان عرضه وتقاضا برای کالاهای یک صنعت خاص، میزان واردات، میزان حمایت از تولیدات داخل نظیر اعمال انواع تعرفه و حقوق گمرکی برای واردات کالاهای مشابه و مواردی از این دست را برای بررسی صنعت مدنظر قرار داد و پس از بررسیهای صنعت مورد نظر نسبت به بررسی شرکتی که در داخل صنعت مورد بررسی فعالیت میکند، اقدام نمود.
[1] کد معاملاتی، براساس مشخصات و اطلاعات فردی سرمایهگذار به صورت ترکیبی از حرف و عدد تعیین میشود. این کد در واقع از سه حرف اول نام خانوادگی و یک عدد پنج رقمی که توسط سیستم تعیین میشود تشکیل شده است. کد معاملاتی سرمایهگذار منحصر به فرد است و هر سرمایهگذار یک کد معاملاتی دارد.
[2]
[3]
[4] Earning Per Share